معنی বারবিকিউ করা - جستجوی لغت در جدول جو
বারবিকিউ করা
کباب پز کردن، باربیکیو
ادامه...
کَباب پَز کَردَن، باربِیکیو
دیکشنری بنگالی به فارسی